Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker آرین

Thursday, April 19, 2007


12 comments:

Anonymous said...

chi begam..nemidoonam..in sang ro didam yejoory delam aroom gereft ke in azize delband jash kheyli khoobe alan..moraghebe mamanesh kheyli bashid ...
Fariba

Anonymous said...

عجب صبری خدا دارد..................مراقب مامان کاملیای آرین باشین...........

Anonymous said...

ساعتها گریه کردم .امیدوارم از این امتحان سر بلند بیرون بیایید.برام حتی تصور چیزی که کشیدید درناکنه اما دنیا ادامه داره .
چون سر آمد دولت شبهای وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم
منم مادرم و می فهمم دوری از بچه با آدم چه می کنه ولی حالا که دچار شدید باید به فردا فکر کنید .
براتون آرزوی روزهایی حتی بهتر از گذشته می کنم .
مامان علی

Anonymous said...

مرگ پایان کبوتر نیست....و نترسیم از
مرگ

Anonymous said...

سلام عزیزان
چقدر دیدن این سنگ زیبا به من این نوید راداد که آرین در آرامشی بی نظیر به ما آدمهای درگیر با زندگی نگاه می کند.روحش تا همیشه شاد.مراقب خودتان باشید.
پریسا

Anonymous said...

الهی بمیرم کاملیا. چقدر دلت پر درده... سکوت تنها حرفیه که میتونم بزنم.

Anonymous said...

Salam
jay aryan aziz hamishe va hamishe

khaleeye....oon hich gah hata dar delhay ma faramoosh nemishe..
vali
marg payan kabootar nist......

en hagheeghat khaili aramesh bakhshe...

Take care my dear!

Marzieh
sat april 21 07

Anonymous said...

elahi begardamesh
delam yeho rikht pain.
ino ke didam ye lahze goftam mesle inke vaghean arian dige nist !!!
kheili aram o zibast
man hamishe miam o sar mizanam amma hich vaght nemitoonam nzar bedam
vaghean tavanesh o nadaram
poste ghabli ro ke mikhoondam ba har kalamash gerye kardam.

Anonymous said...

پست قبلی خیلی غمگین و دو از انتظار بود ! البته نه از یه مادر ! که همه قلبش عشقه و حس های زیبا رو بی واسطه می فهمه . می خواستم برای اون پست کامنت بذارم ، یه دفعه چشمم افتاد به این عکس آخری . می دونم دیدنش برای عزیزان آرین جون ، به خصوص مامان و بابای گلش خیلی سخته و باور نکردنی . اما بعد از پرواز عشق کوچولوتون ، اولین باره که با دیدن یه عکس ، این جا ، آرامش و سکون خاصی بهم منتقل می شه . این خونه ش هم خیلی زیباست . امیدوارم روحش همیشه برای آرامش شما دعا کنه و خدا ، تنها کسی که می تونه بیش از هر کسی و به بهترین وجه کمکتون کنه ، قلبتونو در دستان مهربونش بگیره .
خیلی دوستتون دارم . مراقب خودتون باشید
همه خوابای بد هم ، مث خوابای خوب ، زود تموم میشن ......... به امید اون روز

Anonymous said...

nemitoonam tasliyat begam..nemidoonam chera !
hamoon rooze aval ke khabare fote aryan ro khoondam enghadr gerye kardam ke hala dige hardafe miyam inja faghat hes mikonam badanam bi hes mishe !
ye pishnahhad...khunatoon ro avaz konid..alan oon khoone por az khaterate fereshteh kocholooe..tahamolesh sakhttare ...
movazebe khodetoon bashid

Anonymous said...

مرغ باغ ملکوتم ، نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

و خوش به حال آنها که زود تر می روند و بار کشیدن رفتن عزیزانشان را به دوش نمی کشند...ه

عزیزان!ه
اشک امانم را برید از این غمی که در لحظه هایتان جاری شده است ... می دانم که تحمل بسیار کوچک تر از آن را هم ندارم!... اشک امانم نمی دهد

شاید مضحک باشد ، ولی انگار این عکسها و نوشته ها و اشکها به یادم آورد که در برابر اینهمه ، من بی درد زیسته ام با تمام مشکلاتم! ... ه

کاش روزگار مهربان تر بود ....ه

آسمان بار امانت نتوانست کشید!
قرعه فال بنام من دیوانه زدند

بدرود

Anonymous said...

من مدتهاست قصه غم شما رو می خونم و هربار میام براتون کامنت بذارم و دلداریتون بدم .اما با خودم میگم که من چی میتونم بگم که نشوندهنده همدردیم باشه یا کمی از غصه شما کم کنه.
یکی دو روز پیش تلویزیون فرانسه برنامه ای گذاشت از پدر مادرهایی که فرزندهای کم سن و سالشون رو از دست داده بودند. یکی توی تصادف یکی تومور یکی سکته قلبی. همه شون می گفتن که درد غیر قابل تصوریه. و اینکه آدم اولش فکر میکنه نمی تونه زندگی رو ادامه بده اما بالاخره زندگی همینه و باید ادامه داد.همه تاکید میکردن که رابطه خوب زن و شوهر خیلی توی طاقت آوردن مهمه. اینکه همدیگر رو دلداری بدن و سرزنش نکنن. یکی بچه اش با پدر شوهر و مادر شوهرش رفته بود مسافرت و توی تصادف از دنیا رفت در حالیکه پدر بزرگ و مادربزرگش زنده موندند. مادر و پدر می گفتند ما هیچوقت نه خودمون رو سرزنش کردیم نه اونا رو. و این خیلی بهمون کمک کرد. بیشترشون دوباره بچه دار شده بودن . یکیشون میگفت اوایل که به من می گفتن بچه دار شو من می گفتم مگه میشه بچمو با یکی دیگه جایگزین گنم و باهاشون بد برخورد می کردم. اما تقریبا همه شون می گفتن بچه بعدی کمکمون کرد که دوام بیاریم هر چند که یاد از دست رفته تو دلمون هست. و دیگه اینکه پدر مادری می گفتند که انجمنی درست کردند به نام دختر از دست رفته شون و در اونجا پذیرای والدینی میشن که بچه شون رو از دست دادن و با هم درد دل میکنند. میگفتند تنها زمانی که احساس خوشبختی میکنیم زمان بودن با این پدر مادراست که همدردشون هستند.
من تا بحال نمیدونستم چطور براتون بنویسم که وقتی خبر از دست رفتن آرین رو خوندم چه طوری توی دانشگاه زارزار گریه کردم. از دست رفتن آرین دل خیلی از خوانندگانتون رو گریوند. براتون دعا میکنیم که قوی باشین و با کمک هم آینده رو بسازین.