![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjik_fcA2cayreCimssJSFPHVk1fR2HQcn_gegcVk38XSGH3VqgzVThUuHeAoDmaR_t0uDxudu0gG5oSoR0ACa3bIv5JsbtxLVdYD8DmeylBvvqu9owGzqanwl9J7ZMAs49aFjn/s320/IMG_0781a_resize.jpg)
دهم مهر هشتادوپنج
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت ....روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود....بار بر بست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم ....وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد ....دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن ....در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم ....کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت